امیر ابوالفضلامیر ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

زیباترین هدیه خدا*امیرابوالفضل*

عکسهای امیر در آخرین روزهای 7 ماهگی

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام پسر گلم ..... شیرینتر از جونم اینم عکسای خوشملت بعضی وقتها این خرگوشت رو بغل میکنی و میخوابی قربونت بشم من فرشته نازم  عکس امیر و ترنم در جشن تولد 1سالگی ترنم جون ...
10 آذر 1391

روزهای پایانی ماه هفتم

سلام عزیزتر از جونم فدای پسر ماهم بشم منننننننننننننننننننن.....   و اما این جند روز هفته پیش که تاسوعا وعاشورا بود رفتیم به همراه مادری و بابا جون ودایی و من وبابایی نذرتو دادی فدات بشم من  ازت کلی عکس گرفتم خیلی قشنگن انشاا.. توی پست بعدی میذارم برات عسلم دوشنبه با خاله شبنم اینا رفتیم تبریز البته شما پیش مادر جون موندی اخه زیاد تو ماشین موندن رو دوست نداری و زوذ کلافه میشی برات بلوز شلوار ویه اسباب بازی خریدیم دست خاله شبنمت درد نکنه برات 2تا کتاب خوشگل خرید مرسییییییییییییی خاله دوستت داریم فراوان اون مدت 7ساعتی که ازت دور بودم انگار چند سال شد برام تا حالا اینهمه وقت ازت دور نشده بوذم وقتی برگشتیم و بغلت کردم دلم آ...
9 آذر 1391

عکسهای هفته پایانی ابان 91

سلام پسملم نفسم وااااااااااااااااااااااااااااااااای نمیدونی چقدر دوستت دارم بیشتر از جونم ماشاا... اونقده شیرین و بانمکی میخام درسته بخولمت  و اما کارای جدیدت.... مادری بهت دست دادن یاد داده وقت میگیم دست بده دست ناز خوشملتو میاری جلو و دست میدی قربونت بشم مننننننننننننننننننننننننننننننننننننن چند روزه کلمه دد  رو هی با صدای بلند میگی  دد   دد دد یه کار جالبت اینه که وقتی صورتمو به صورتت میچسبونم کامل تو هم صورتتو میچسبونی به صورتم و سرتو تکون تکون میدی وقتی لباسای بیرونتو میپوشونیم به در بیرون نگا میکنی و میفهمی میخایم بریم دی دی واااااای نمیدونی وقتی مادری میاد خونمون چه خوشحال میشی اونقدر رو رور...
2 آذر 1391

اولین عکس با لباسای زمستونیت

سلام پسملیم اینم اولین عکس با لباسای زمستونیت وقتی برا اولین بار پالتوتو پوشوندم خیلی ذوق کردی و اما ماجرای این عکس       این پوستر روی دیوار مطب دکترته خیلی دوستش داری وقتی میبینیش شروع میکنی به خندیدن و باهاش حرف زدن حرف زدن با صدای بلند مامان قربونت بشه عسلم اونقده ناز از خودت یه چیزایی میگی همه توی مطب بهت خیره میشن و با ذوق نگات میکنن دنیای من    شیرینتر از جونم     با تمام وجودم دوستت دارم ...
23 آبان 1391

اولین هفته از 7ماهگیت

سلام پسرم گلم ملوسکم فدات بشم گل باغ زندگی ما    امیرم توی این ١هفته حسابی شیطون شدی و اما ماجراهای این ١هفته... مادر جونینا رفته بودن شمال تقریبا ٤روز رفته بودیم خونشون تا بیان مادر جون هر روز چند بار زنگ میزد و جویای احوالاتت بود تا اینکه به سلامتی برگشتن برات از شمال شال و کلاه خیلی قشنگ خریده بود مادری دستت درد نکنه عاشق میزغذاخوری مادر جونینا هستی وقتی همه دور میز میشینیم تا غذا بخوریم بال بال میزنی که تو رو هم بذاریم روی میزو اونوقته کههههههههه شیطونیات شروع میشه اگه بتونی با دستت اون چیزی که میخای برداری که هیچ وگرنه اگه دستت نرسه شروع میکنی با پات لگد میزنی به اونی که میخای تو لگد میزنی و ما میخندیم بعد مادر جون یه...
21 آبان 1391

آغاز 7ماهگیت مبارککککککککککککککککک

سلام پسرم قند عسلم    7ماهگیت مبارکککککککککککک فدات بشم امروز به سلامتی وارد 7 ماهگی شدی وااااااااااااااااای چی بگم از کارای بامزه ت شیطونیهای بانمکت امیرم معنای بابا و مامان رو کامل میدونی و وقتی میگیم بهمون نگاه میکنی تتی پاپی رو خیلی دوست داری و بعد از چند قدم شروع میکنی به دویدن البته به کمک ما راه نرفته میخای بدوی   عاشق خنده هاتم وقتی میخندی روی  لپات چال میوفته قربونت بشم مننننننننن حریره وسرلاک رو کامل میخوری میخام برات سوپ رو شروع کنم هرچی از قشنگیات بگم باز کم گفتم دوستت داریم بی نهایت و در پایان شعر من وبابایی ومادری که هر روز برات میخونیم به زبان ترکی امیر بالا ناز بالا   داددی بالا ...
15 آبان 1391
1