سلام پسرم گلم ملوسکم فدات بشم گل باغ زندگی ما امیرم توی این ١هفته حسابی شیطون شدی و اما ماجراهای این ١هفته... مادر جونینا رفته بودن شمال تقریبا ٤روز رفته بودیم خونشون تا بیان مادر جون هر روز چند بار زنگ میزد و جویای احوالاتت بود تا اینکه به سلامتی برگشتن برات از شمال شال و کلاه خیلی قشنگ خریده بود مادری دستت درد نکنه عاشق میزغذاخوری مادر جونینا هستی وقتی همه دور میز میشینیم تا غذا بخوریم بال بال میزنی که تو رو هم بذاریم روی میزو اونوقته کههههههههه شیطونیات شروع میشه اگه بتونی با دستت اون چیزی که میخای برداری که هیچ وگرنه اگه دستت نرسه شروع میکنی با پات لگد میزنی به اونی که میخای تو لگد میزنی و ما میخندیم بعد مادر جون یه...