امیر ابوالفضلامیر ابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 14 روز سن داره

زیباترین هدیه خدا*امیرابوالفضل*

علت تاخير ٢ماهه!!!!!

سلام عزيزترينم. سلام فرشته زيباي من. اول ازت معذرت ميخام كه حدود٢ماه نتونستم به وبت سر بزنم اخه اينترتنمون قطع بود و ماشاا اونقده شيطون شدي كه حتي وقت نكردم از اينترنت مادرجونينا هم به وبت بيام. واااااااي يه دنيا برات حرف دارم از شيطنتات شيرين زبونيات از اتفاقهايي كه توي اين مدت افتادهو كلي خبراي ديكه الان عزيز دل مامان توي ١٨ماهكي. هستي. معذرت ميخام با كلي تاخير.١٧ ماهكيت و بععععععد. ١٨ماهكيت مبارك نازم. اميرم انشاا زود زود با عكسا و ماجراهاي اين ٢ماه ميام وبت. از همه دوستاي نازنينم كه اين مدت بهمون سر زدن و جوياي ما بودن ممنونم
28 مهر 1392

آغاز 16ماهگی

امیر ابوالفضل جان عزیزم  آغاز ١٦ماهگیت مبارک  انشاا.. همیشه در پناه خدای بزرگ سلامت و شاد باشی دوستت داریم یه عالمه                       هر چی بگیم بازم کمه ...
18 مرداد 1392

ادامه عکسهای 15ماهگی

سلام گلم بهترینم عزیزترینم ١٩تیر ماه رمضان شروع شد ماه ضیافت الهی ماه خیلی قشنگیه آدم یه حال دیگه ای داره انشاا... نماز روزه های همه قبول باشه امیرم بالاخره بعد از ١٤ماه از این ماه دیگه تقریبا خوابیدنت راحت شده روی پاهام میخابی اخه قبلا واقعا خوابیدنت سخت بود توی بغلمون روی تشکت بدو بدو از این ور اتاق به اون ور تا بخابی  تازشم قبل اون میدونی چه جور میخابیدی ؟روی یه پتوی بزرگ تابت میدادیم تا بخابی الحمدا.. که دیگه راحت میخابی البته همچنان شبها ٣یا٤بار رو حتما برا شیر بیدار میشی و قیافه من صبحها اینجوری میشه قربونت بشم مننننننننننننننن فدای سرت برا من این بیدار شدنهای شبونه هم شیرینه و اما از هوش سرشارت بگم برات ماشاا... ماشاا....
15 مرداد 1392

مادرهای شیرده مواظب داروهایی که مصرف میکنید باشید!!!

سلام به همه دوستای گلم امروز میخام یه مطلب خیلییییییی مهم رو براتون بگم مطلبی که خودم تجربه کردم و واقعا وحشتناک بود درست ١سال پیش توی همین روزها که هنوز به امیر شیر میدادم شدید سرما خوردم یه دکتر عمومی که اصلا حیفه که واژه دکتر رو براش استفاده کنیم برام مقداری دارو و آمپول پنی سیلین تجویز کرد و من با تاکید شدیدی که در مورد شیر دادنم به امیر براش داشتم و اینکه ایا این داروها تاثیری روی امیر از طریق شیرم دارن یا نه خیلی با اطمینان گفت که نه خطری برای بدن  شیرخوار از طریق شیر مادر ندارن  اما ای دل غافل !!!پنی سیلینهایی که تزریق کردم از طریق شیرم وارد بدن امیر شدن و نگوووووووو امیر بدنش به پنی سیلین حساسیت داره چشمتون روز بد نب...
4 مرداد 1392

هفته اول15ماهگی گل پسرم

سلام گل پسرم  چه عجبببببببببببببببببببببب!!! اینبار وقت شد زودتر وبتو آپ کنم   واقعا جای تعجب داره هااااااااااااااا با اون شیطنتات عزیزم چه جور وقت کردم خودمم موندم؟ جونم برات بگه  اول اینکه مادر جون وباباجون مثل همیشه شرمندمون کردن ووووووووووووووووو برات این دوچرخه خوشمل رو خریدن مرسی مامان و بابای مهربونم و عزیزم دستتون درد نکنه همیشه سلامت باشید انشاا.. بتونیم این محبتهاتونو جبران کنیم خیلی دوچرختو دوست داری وقتی خ مادرجونینا هستیم البته هر روز اونجاییم!!!!  توی حیاط سوارش میشی و من هلت میدم بعضی اوقات هم توی کوچه  عاشق غذا خوردن توی بیرونی برا همین هفته ای2 یا3بار رو حتما شام میریم بی...
26 تير 1392

عشقی از جنس بلور

سلام دنیای من  سلام فرشته زیبای من امیرم میخام از حس زیبایی که نسبت بهت دارم برات بگم حسی که با هیچ چی عوضش نمیکنم  وقتی صورت ماهت رو میبینم وقتی خنده های شیرینت رو میبینم انگار بهشت رو بهم میدن وقتی با اون صدای قشنگت منو صدام میکنی و میگی مااااااااماااااااااان   انگار بهشت رو بهم میدن  روزی صدها بار میبوسمت شاید هم بیشتر وقتی اون دستا و پاهای تپلیت رو میبوسم عششششششششششششششق میکنم   در عجبم چه جوری تونستم اون٩ماه رو صبر کنم تا تو بیای روزی هزاران بار توی ذهنم صورتت رو مجسم میکردم خیلی عجله داشتم تا ببینمت وااااااااااااای اولین باری که دیدمت و بغلت کردمت رو هیچ وقت از یادم نمیره بهترین لحظه عمرم بود ...
26 تير 1392

امیر و آقا موشه!!!

سلام عزیز دلم میدونی میخام امروز برات از اقا موشت بگم  اول اینکه این عکس آقا موشته   امیر عاشق اقا موشه ای هاااااااااااااااااااااااا حالا بذار برات بگم چه جوری و چقدر زیاد دوسش داری   تقریبا از 7ماهگی علاقه ات به اقا موشه شروع شد بین همه عروسکا فقط دوست داشتی با اون بازی کنی از اون روز تا الان هر روز بغلش میکنی باهاش حتی حرف هم میزنی وقتی از بیرون میاییم خونه بدو بدو میری و بغلش میکنی نوازشش میکنی بوسش میکنی و بععععععععععععععععد دماغشو محکم گاز میگیری خیلییییییییییییییییییییی دوسش داری وقتی چیزی میخوری حتما به اونم میدی وقتی بهت لباس میپوشونم میری از لباسات میاری و میخای تنش کنی برا همین از لباسای کوچ...
14 تير 1392

برای تمام وجودم امیرم

امیرم عطر ِ خواستن ِ تو از تمام ِ جانم فرّار شده.... انگار چشم هايت جادويم ميكند. تو آرامش ِ  مني ... عزیز مامان من با وجود تو مادر شدم من هر روز با شعرهايم كه تمام احساس ِ من است نوازشت ميكنم لمست ميكنم مي بوسمت موهاي نرمت را شانه ميكنم صورتت را ميشويم و به تو شعر ميدهم تا گرسنه ي احساس نباشي احساست دم دستت باشد قايمش نكني ،عزيزك ِ من و ما هر روز ...
13 تير 1392